خبرگزاری حوزه| ضمن گرامیداشت ۲۴ آبان در تقویم جمهوری اسلامی ایران به روز بزرگداشت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی، بزرگ مفسر قرآن کریم و صاحب کتاب المیزان، گفت و گوی حجت الاسلام والمسلمین مهدی رستمنژاد، معاون آموزش حوزه های علمیه را در زیر می خوانید:
شاید بتوان گفت در نظام آموزشی حوزه، بهطور معمول بزرگان ما در یک یا دو رشته کتاب دارند، مثلاً کتاب رسائل و مکاسب شیخ انصاری که بسیار غنی و پر بار هستند؛ زیرا ساختار اصلی حوزه بر اساس فقه و اصول پایهگذاری شده است، برخی دیگر از بزرگان فقط در اصول سهم دارند مانند: کتاب مرحوم مظفر و یا در ادبیات یا بلاغت، هر کدام از بزرگان در یک رشته حضور دارند اما کتابهای علامه در چهار رشته نظام آموزشی ما وجود دارد. آنچه که بروز و ظهور کار علامه را در نظام آموزشی خودمان شاهد هستیم، عمدتاً در چهار حوزه تفسیر، علوم قرآنی، کلام و فلسفه میباشد و بنده از هر کدام از این موارد گوشهای را عرض میکنم.
علم تفسیر
در خصوص علم تفسیر باید گفت که علامه، صاحب تفسیر المیزان است و قبل از آن هم تفسیر البیان، که یک تفسیر روایی است را نوشتهاند. کتاب شریف المیزان، نیازی به تعریف ندارد. وقتی این کتاب عرضه شد، بسیاری از کتب دیگر را که در عرصه تفسیر تاخت و تاز میکردند از صحنه خارج کرد، آنها تفاسیری بودند که حتی میتوانستند بر تفسیر شیعه غلبه کنند و آرام آرام تفسیر شیعه را کنار بزنند در حالیکه علامه، ایستاد و انحرافات آن تفاسیر را بیان کرد. به همین دلیل ایشان، در تفسیر شاگردان بزرگی را هم پرورش داد. تفاسیری که ما در نظام حوزه داریم در سطح یک خلاصهای از تفسیر نمونه است و یک پیشنهاد بدیعی هم در کنارش وجود دارد که تذکار وحی است و در نظام جدید آموزشی آمده و بهعنوان بدیل در کنار نظام جاری حوزه هم پیشنهاد شده است، دوستانی که در تذکار وحی زحمت کشیدهاند، نگاه پررنگی به تفسیر المیزان داشتهاند. در سطح دو و سه هم بهطور مستقیم علامه حضور دارند، مثلاً در نظام آموزشی ما، در پایه نهم، جلد سیزدهم المیزان سوره مبارکه اسراء خوانده میشود، همچنین در پایه دهم از همان جلد سیزدهم، تفسیر سوره مبارکه کهف بهطور مستقیم از کتاب شریف المیزان آمده است و برای آن ساعات درسی هم در نظر گرفته شده است که توضیحات اساتید هم مبتنی بر کتاب المیزان است. اینها مربوط به سطح عمومی است که همه حوزویان مشغول آن هستند اما در رشتههای تخصصی و بهویژه چند رشته که با بحث تفسیر مرتبط است مانند: رشته تخصصی تفسیر حوزه، سهم علامه بسیار زیاد است و تقریباً از سهم همه مفسرین بیشتر است، با اینکه در آن رشته، کارها تخصصی است و باید متنخوانی کنند و متون قدیم و جدید را ببینند و مباحث مختلف تفسیری که مطرح میشود، اما حضور آثار علامه پررنگ است، رشتههای متناظر با این رشته هم همینطور است، مانند؛ رشتههای علوم قرآنی.
علوم قرآنی
در بحث علوم قرآنی هم کتاب علوم قرآن آیةالله معرفت مطرح هست ولی باز هم حضور علامه در بحث علوم قرآنی، نقش پررنگی است به این دلیل که تقریباً تمام مباحث علوم قرآنی به نوعی مباحث تفسیری هم هستند و سابقاً علمای تفسیر که مفسر بودند و مشغول تفسیر بودند، وقتی به آیات محکم و متشابه برخورد میکردند، با توجه به اینکه محکم و متشابه در قرآن هم آمده است، اینها بهصورت استدراکی وارد علوم قرآنی میشدند و علامه هم همین کار را کردند.
علم کلام
در مباحث کلامی، باید گفت علامه، سهم زیادی دارند. مخصوصاً در رشتههای کلامی که دایر هستند. رشته کلام از خداشناسی تا پیامبرشناسی و رسالت و امامت، بخش عظیمی از آیات قرآن در رابطه با مسئله علم و عصمت و اعجاز انبیاء است اینها بحثهای کلامی است که علامه چون در تفسیر خودشان این بحثهای کلامی را آوردهاند، به همین دلیل در نظام آموزشی ما به نظریات ایشان توجه شده مخصوصاً نظرات علامه در بعد آیاتی که به حسب ظاهر به نوعی تنزیه انبیاء را زیر سؤال میبرند، حل این مسایل و اینکه ما میگوییم اینها معصوم هستند را علامه در تفسیر خودشان حل کردند البته بسیاری از بزرگان ما راجع به این مسایل قلمفرسایی کردهاند اما علامه با بیان و شیوه جدید و نگاه تفسیری به این مسئله ورود پیدا کردهاند.
علم فلسفه
در بحث فلسفه هم باید گفت علامه با اینکه مفسر و متکلم و فقیه و اصولی است، اما سهم علامه در نظام آموزشی فلسفه، یک سهم جدی است. ما در سطح یک، فلسفه نداریم مگر یک اشاره کوچک، اصل فلسفه در سطح دو شروع میشود. اولین کتاب فلسفی که از علامه در نظام آموزشی وجود دارد، کتاب بدایة الحکمة در پایه هفتم است و کل بدایة الحکمة در دو نیمسال خوانده میشود و بعد در پایه نهم هم نهایه خوانده میشود. بخش اول و بعد هم بخش دوم، بخش سوم و چهارم هم در پایه دهم خوانده میشود، یعنی در سه پایه نظام آموزشی سطح دو و سه، بدایه و نهایه علامه خوانده میشود.
حضور علامه و آثار ایشان را در در نگارش مقاله و پایاننامههایی که در مراکز تخصصی حوزه مانند تفسیر، کلام، حدیث و فلسفه نوشته میشود، چطور ارزیابی میکنید؟
کلام و تفسیر از رشتههای قدیمی حوزه است. امروزه در حوزه و دانشگاه در رشته تفسیر نمیتوان پایاننامهای نوشت که نظر علامه در آن وجود نداشته باشد. اگر نظری از علامه نباشد معلوم میشود که فرد کار نکرده است چرا که نظریات اخیر باید حتماً مطرح شوند، شما پایاننامه تفسیری پیدا نمیکنید که دهها بار آدرس المیزان ذکر نشده باشد. بلکه در برخی پایاننامهها، هر چند صفحه نام المیزان را میبینید، شاید بتوان گفت پرکاربردترین واژه در پاورقی پایاننامههای تفسیری کلمه المیزان است یعنی المیزان تا این اندازه حضور جدی و پررنگ دارد که در مقایسه با سایر منابع بعضاً اعتراض میکنند که چرا شما تا این اندازه به المیزان متکی هستید؟ شما باید به سایر کتب هم تکیه کنید، در علم کلام هم تقریباً همینگونه است، چراکه همه باید به قرآن تکیه کنند و تا نام قرآن به میان میآید اولین کتاب تفسیری علمی که بتوان در سطح سه و چهار در دفاعیات مطرح است تفسیر المیزان است بنابر این در تفسیر و علوم قرآن و همچنین در رشته کلام و حتی در رشته فلسفه، شما وقتی پایاننامهای را ملاحظه میکنید، شاید بتوان گفت بیشترین منابعی پاورقیها از آثار علامه است.
ایشان دو کتاب کوچک دارد به نامهای قرآن در اسلام و شیعه در اسلام. کتاب قرآن در اسلام در علوم قرآنی است، علامه در المیزان بهصورت مستوفی علوم قرآن را بیان کردهاند اما بهطور جداگانه در علوم قرآنی کتاب قرآن در اسلام را نوشتهاند که با اینکه مختصر است، اما بسیار عمیق است و به نظر میرسد یک شخصی مانند شهید مطهری باید بیاید که همانطور که روش رئالیسم علامه را پاورقی زده و اصل مطلب علامه، که یک جلد کتاب کوچک است را تبدیل به پنج جلد کتاب کرده است، قرآن در اسلام علامه را حاشیه بزند و تبدیل به چند جلد کند که علامه در همین کلمات به حسب ظاهر کم و کوتاه مطالب بسیاری آورده و باید دید مبانی فکری ایشان چه بوده است که راجع به قرآن و وحی و نزول و تاریخ قرآن این همه مطالب شاخص را در یک کتاب فارسی آوردهاند برخی خیال میکنند چون این کتاب فارسی است، پس ارزش علمی ندارد در حالیکه این کتاب یک کتاب ارزشمند علمی است.
سخن پایانی
علامه قدسسره، در زمانه ما یک پدیده بودند با اینکه ایشان در فقه و اصول چیزی کمتر از دیگران نداشتند، اما وارد فلسفه و کلام و حدیث و تفسیر میشوند، اینها مطالبی بودند که حوزه روی آنها دقت نداشت. علامه تبدیل به یک جریان شدند که اگر علامه به این مباحث ورود پیدا نمی کردند کاملاً دستمان خالی بود و معلوم نبود که رشته تفسیری با این نشاط داشته باشیم و یا حتی در علم کلام که بتواند در برابر مطالب کمونیستها مقاومت کند، علامه حوزه را از درون پر کرد، اینها سرمایههای شیعه بود که کسی بتواند همه را در خودش جمع کند و در همه عرصهها با یک نگاه جامع و قوی وارد بشود و همه افراد بعد خود را سر سفره خودش مهمان کند که این کار علامه کار بزرگی بود. استعداد ذاتی و شرافت خانوادگی، جای خودش را دارد، اما مهم، استاد است، علامه، چندین استاد دیده بود، علامه، عارف هم بود، در عرفان هم استاد دیده بود و هر استادی در او یک تأثیر عجیبی گذاشت ایشان در زمانه ما یک فرزانه شد که فرزانگان بعدی هم به طفیل وجود او و در سایه این نعمت و هدیه الهی به مقامات بلندی رسیدند و هر کدام برای خودشان ستاره درخشانی شدند. علامه، چند شاگرد بیشتر نداشتند اما هر کدام از آنها انسانهای فرهیخته و بزرگی شدند.
زنده کردن نام یک عالم، در واقع زنده کردن یک علم و زنده کردن اندیشه آن عالم است، زنده کردن نام علامه در واقع زنده کردن تفسیر و کلام و اندیشه است.
منبع: حکیم الهی